موزه گوگنهایم بیلبائو، مجسمه ای غول آسا و سیال
معماران بسیاری در سال های اخیر کوشیده اند تا پرده از جادوی معماری هنرمندی بردارند که بی شک طی نیم قرن فعالیت حرفه ای خود لحظه ای از خلق فضاهایی نو ناامید نشده و آنان که امیدوارند برای یکبار در مقابل آثار او چشمانی آرام داشته باشند، هر باره هنگام رویت اثری تازه از او سحر می شوند.
فرانک گری، معمار موزه گوگنهایم، است. فرانک اُ گری (Frank O. Gehry) معمار مشهور معاصر آمریکایی-کانادایی تبار است. او در سال 1929 میلادی در خانواده ای یهودی در شهر تورنتوی کانادا (با نام اصلی فرانک اون گلدبرگ) دیده به جهان گگردد. فرانک در سال 1947 میلادی به همراه خانواده اش به لس آنجلس مهاجرت کرد و در دانشگاه جنوب کالیفرنیا به تحصیل در رشته معماری پرداخت. او از شاگردان ویلیام پریرا است. در سال 1956 میلادی در دانشگاه هاروارد به تحصیل در رشته برنامه ریزی شهری پرداخت و هم زمان در دفتر ویکتور گروئن مشغول به کار شد. او اکنون شهروند ایالات متحده و ساکن لس آنجلس است.
در کارهای اولیه گری می توان تأثیراتی از معماران سوئیس و فرانسه به خصوص لوکوربوزیه را مشاهده کرد. این تأثیرات را تا سال 1972 می توان در کارهای گری مانند استفاده از فرم های هندسی ساده دید. به طور کلی در کارهای گری نوعی گرایش مجسمه سازانه را می توان یافت؛ از توسعه خانه همسرش (1987) تا پیروز ترین کارش در سبک فولدینگ، یعنی موزه هنرهای معاصر بیلبائو. موزه گوگنهایم بیلبائو یکی از معروف ترین موزه های جهان است. این موزه در اسپانیا و در شهر بیلبائو واقع شده است. در سال 1997 این موزه در بیلبائو افتتحاح شد که پس از آن صنعت گردشگر در این شهر افزایش چشمگیری پیدا کرد.
او می گوید:
من آثار هنرمندان را نگاه می کنم و هنر را به مثابه وسیله ای برای الهام خودم می پندارم و سعی می کنم تحت تأثیر هیچ فرهنگی نباشم. در هر کارم روش های نو را جست و جو می کنم. برای من قانون و قاعده محدودنماینده وجود ندارد و اصولا مرزی بین درست و نادرست نمی دانم.
گری از پیشگامان عرصه معماری فولدینگ است. مابه ازای علمی زبان معماری فولد، نظریات بحران و تداوم است. بحران یا فروپاشی در تبدیل سریع از حالتی به حالت دیگر، مانند آب به یخ یا بخار، تجلی می نماید. بحران یا به دو پاره شدن می انجامد یا به پیچیده شدن، در هم فرو رفتن و در هم تنیدن که مضمون معماری فولدینگ یا لایه لایه است. در این معماری که گویی در حال فرو ریختن و کج شدن است، ترتیب پلان، نما و مقطع با هم اشکال ابهام آمیزی همانند کریستال ها می آفرینند. این بازی را گری با در هم ریختن زبان های مختلف معماری و ترکیب آن ها آغاز نموده است. در بنای موزه ویترای او در وایمار آلمان، که در کارهای آیزنمن تأثیر گذاشت، اجزای معماری مکعب های در هم تنیده و دفرمه اند. از همین رو برخی معماری او را جانورگونه و کرم گونه نامیده اند. در کل می توان گفت معماری گری نوعی سبک شخصی و غیرتقلیدی و بدون برنامه خاصی است. نوعی عدم قطعیت در اکثریت پروژه های گری دیده می گردد. آثار گری به طور کلی نتیجه یک روند طولانی طراحی است که با استفاده از اسکیس های متعدد، مدل های کامپیوتری و ماکت های بزرگ حاصل شده است. اسکیس ها و نمودارهای اولیه به مدل های فیزیکی با مقیاس های مختلف تبدیل و این مدل ها در نهایت به ساخت ماکت های کامل می انجامد.
نکته بسیار جالب در روند طراحی گری استفاده از رایانه در این روند است. برخلاف سایر معماران که از نرم افزارهای معمول دو بعدی و سه بعدی مانند CAD و MAX برای کارهای خود استفاده می نمایند، گری از نرم افزار کاتیا، نرم افزاری مربوط به طراحی جامدات، استفاده می نماید. این نرم افزار اغلب برای طراحی خودرو و هواپیما و محاسبات پیچیده بدنه های مختلف کاربرد دارد و هماهنگی بسیار عالی با سایر نرم افزارها دارد. کاتیا سطوح را تحلیل و بر اساس محدودیت سازه ای، کارکردی و مالی پروژه آن را تصحیح می کرد. داده های عددی که به این ترتیب به دست می آمدند بار دیگر روی یک مدل پیاده می شدند تا حجم ها کنترل شوند و در صورت لزوم تغییر نمایند. این رفت و برگشت بین مدل های مطالعاتی و داده های دیجیتال بنیاد شکلی پروژه را به وجود می آورند. سپس از داده های کامپیوتر برای تهیه پلان های ساخت موزه استفاده شد.
بنا به گفته یکی از دست اندرکاران اجرای پروژه همه چیز به وسیله کاتیا کنترل و راهنمایی می گردد. کاتیا اجازه خلاقیت می دهد. یکی از دلایل استفاده از کاتیا دقت فوق العاده و سازگاری آن با دیگر نرم افزارها است. به عنوان مثال در پروژه تالار کنسرت والت دیزنی، برای طراحی سازه اجرایی مسائل فراوانی وجود داشت. با توجه به پیچیدگی اتصالات سازه ای و عدم وجود زوایای قائمه در آن، کار تهیه نقشه های اجرایی و جزییات اتصالات یکی از مهم ترین و پیچیده ترین قسمت های پروژه بود.
برای تهیه جزئیات اجرایی دقیق از نرم افزار سه بعدی XSTEEL با قابلیت تهیه انواع جزییات فولادی، استفاده شد و حدود 80 درصد از کار تهیه جزییات اتصالات سازه ای پروژه با آن انجام گرفت. این نرم افزار قابلیت ارتباط متقابل با کاتیا را دارد و گری از آن برای طراحی استفاده نموده بود. برای مثال ابتدا طرح در کاتیا تهیه می شد، سپس XSTEEL با استفاده از آن مقاطع و میزان ها را معین می کردو در نهایت اطلاعات داده شده دوباره به کاتیا منتقل می شد.
در اجرا نیز کاتیا راهگشای بسیاری از مسائل بود. دوربین های Total station با استفاده از اطلاعات دریافتی از این نرم افزار خطوط اجرایی را معین می کردند.
سازه فلزی این ساختمان برای فراوری در کارخانه به وسیله کاتیا برنامه ریزی شد و پانل های نما نیز به وسیله دستگاه CNC تهیه شد که مستقیما با رایانه و کتیا کنترل می شدند. بنا به گفته گری در طراحی و ساخت پانل های نما کامل ترین استفاده را از کاتیا کردند که باعث صرفه جویی زیادی در زمان پروژه شد. در نهایت می توان گفت گری با استفاده از نرم افزارها و سخت افزارهای موجود ثابت کرد غیرممکن ها به گذشته تعلق دارد.
موزه Experience Music Project با 21000 سازه فولادی و آلومینیومی به اشکال هندسی نامنظم ساخته شده و طراحی و ساختمان آن با برنامه های رایانه ای 2D و 3D انجام گرفته است.
داگ وین (Doug Winn) مدیر پروژه می گوید:
در چنین کار عظیمی که شباهت به هیچ بنایی ندارد، طراحی یک چیز است و ساخت چیز دیگر. بنا وقتی آغاز به کارکرد نمی دانست در نهایت چه به دست خواهد آمد. مجبور بودیم در عمل تغییرات زیادی به آن بدهیم و همه دست اندر کاران (طراحان، مهندسان، فراورینمایندگان مواد و لوازم و غیره) در فرایند کار تغییر را به عنوان یک نورم پذیرفتند و سازه بنای تالار موسیقی والت دیسنی به عنوان پیچیده ترین سازه جهان شناخته شد و این خود موید کار مشکل و فرایند پیچیده ساخت و طراحی آن است.
با این وجود همان طور که در مجموعه آثار تمامی هنرمندان تراز اول جهان تنها یک یا چندین اثر همانند نگینی متفاوت می درخشند، در میان آثار فرانک گری نیز موزه گوگنهایم نگینی است درخشنده و بی همتا، بنایی که بیش از آنکه به معماری دوران خود شبیه باشد به ترکیبی تندیس گونه و رقصان از صفحه ها و توده هایی از جنس تیتانیوم می ماند.
ساخت موزه گوگنهایم در شهر بیلبائو؛ شهری در شمال اسپانیا (بزرگ ترین شهر سرزمین باسک و مرکز استان بیسکای با 353٬950 نفر جمعیت (سال 2006) و 41.3 کیلومتر مربع مساحت) را می توان نقطه عطفی در مبانی طراحی موزه ها دانست، چراکه در این بنا برای نخستین بار تعاریف نوی از فرم، عملکرد و محتوا نمایان شده است.
در طراحی موزه های قرن بیستم، فرم همیشه حائز اهمیت بوده است و نمونه ای از اولین گرایش های فرمال در طراحی موزه ها را می توان در موزه گوگنهایم نیویورک اثر فرانک لوید رایت، مشاهده کرد، اما طراحی و اجرای موزه گوگنهایم بیلبائو تبلور نظریه ای است که در آن فرم ساختمان موزه خود به عنوان محتوا یعنی همانند آثار درون موزه به نمایش عموم گذاشته می گردد. بسیاری از منتقدین از دهه نود میلادی از آن به عنوان رنسانسی در طراحی موزه ها یاد می نمایند. با این حال و با وجود ساخت موزه های فرمال بسیاری در سال های اخیر نتوانست معروفیت و محبوبیت موزه گوگنهایم را تحت تاثیر قرار دهد. به همین خاطر این موزه سر آغازی است بر حیات شهر بیلبائو به عنوان یکی از مرکز های فرهنگی اروپا که با سرمایه گذاری بنیاد گوگنهایم به یکی از معتبرترین گنجینه های هنری جهان مبدل شده است و سالانه جمعیت گردشگر بسیاری را به کشور اسپانیا و شهر بیلبائو فرا می خواند.
ساختار اصلی فضاهای موزه از چندین مکعب تشکیل شده است که در ترازهای مختلف در کنار یکدیگر قرار گرفته اند. ارتفاع بنا در بیشترین نقطه 52 متر است. در مجاورت این بنا، رودخانه ای قرار گرفته است و پل عظیمی نیز به نحو غریبی با ساختمان پیوند داشته و از فراز گالری اصلی موزه می گذرد. این گالری به دلیل کشیدگی در فرم و مجاورت آن با رودخانه به گالری ماهی معروف است و در آن آثار عظیمی از هنرمندان معاصر اجرا و به نمایش در می آید. هر چند نسبت سطوح شفاف به سطوح فلزی در این بنا بسیار ناچیز است، اما به دلیل مکان یابی مناسب سطوح شیشه ای و بعلاوه ارتفاع زیاد این سطوح نور مناسبی در فضاهای ارتباطی خصوصا وید و سرسرای ورودی موزه به چشم می خورد.
و فیلیپ جانسون یکی از معماران برجسته درباره موزه گونگهایم این چنین می گوید :
این یکی از برترین و زیباترین ساختمان های عصر ماست.
شکل اصلی این بنا شبیه یک کشتی است و شیشه های به کار رفته در این بنا شبیه فلس ماهی است که را به دلیل درخشندگی تیتانیوم بازتاب می دهد. به جرات می توان گفت تا پیش از این هرگز ساختمانی از چنین قدرت کیمیایی برخوردار نبوده است که یک شهر کوچک استانی در منطقه باسک اسپانیا را به بازیگر عمده جریان هنر و فرهنگ جهان تبدیل کند.
به نقل از: کجارو / pinterest.com / arthut.co / spanishcontemporaryart.gallery / oddcities.com / guggenheim.org